شش ستون عزت نفس

هنگامی که برای جستجوی اطلاعات درخصوصِ عزت‌نفس به کتابخانه رفتم، تقریباً هیچ مطلبی یافت نشد. این اصطلاح در نمایة کتاب‌های حوزة روان‌شناسی موجود نبود و درنهایت، اشارات کوتاهی به آن را در چند مورد، ازجمله آثار ویلیام جیمز یافتم، اما آن‌ها به‌طور ریشه‌ای به این موضوع نپرداخته بودند یا آن‌طور که من می‌خواستم واضح نبودند. به اعتقاد فروید، عزت‌نفس پایین در کودک ناشی از این است که او پی می‌برد نمی‌تواند با مادر یا پدر خود رابطة جنسی برقرار کند و این امر به حسِ درماندگی «هیچ کاری از من ساخته نیست» می‌انجامد. این استدلال برایم متقاعدکننده یا آگاهی‌بخش نبود. به عقیدة آلفرد آلدر، همة افراد از همان ابتدا احساس حقارت را تجربه می‌کنند. دلیل اول این است که بعضی با مشکلات جسمی یا «حقارت اندام‌ها» پا به جهان می‌گذارند و دلیل دوم این است که گمان می‌کنند دیگران (یعنی بزرگسالان یا خواهرها و برادرهای بزرگ‌تر) از آن‌ها بزرگ‌تر و قوی‌تر هستند. به عبارت دیگر، بدشانسی ما این است که به هنگام تولد، مانند بزرگسالان کامل و بالغ نیستیم. این توضیح نیز کمکی به من نکرد. چند تن از روان‌کاوان دربارة عزت‌نفس مطالبی نوشته بودند، اما آن مطالب از نوع نگاه من به این موضوع به‌دور بود. گویی آن‌ها دربارة حوزة دیگری تحقیق کرده بودند. تنها پس‌از مدت‌های بسیار توانستم بین جوانب کار آن‌ها و کار خود رابطه‌ای پیدا کنم. تلاش کردم تا با استفاده از مشاهداتم به هنگام کار با افراد، درک و شناخت خود را بیشتر شفاف‌سازی کنم و افزایش دهم.