وقتی به چشمهای سخنران خیره میشویم، به تنِ صدای او گوش میدهیم، آسیب پذیری، هوش و علاقمندیاش را احساس میکنیم، در حالِ تمرین مهارت ناخودآگاهی هستیم که در طول صدها هزار سال در وجود ما نهادینه شده، مهارتهایی که میتوانند قدرت ببخشند، اقتِدار بدهند و انگیزه بیافرینند.
علاوه بر این، ما میتوانیم این مهارتها را به طرقی که حتی به ذهنِ نیاکانمان خطور هم نمیکرده رشد و پرورش دهیم؛ توانایی نشان دادن تصاویر زیبا با رزولوشن بالا، هر تصویری که قابل عکسبرداری و یا قابل تصور باشد، امکان استفاده از فیلم یا موسیقی، بکارگیریِ ابزارهای تحقیقی که تمام دانش بشری را توسط یک گوشی هوشمند در اختیارتان قرار میدهد.
و خبر خوش اینکه این مهارت ها قابل آموختنند. آنها بی شک قابل یادگیری اند. و این، یعنی قدرتی ماورائی که همه، چه پیر و چه جوان میتوانند از آن بهرهمند شوند. این قدرت، “سوادِ سخنرانی” نامیده میشود. ما در برههای از زمان زندگی میکنیم که شاید در آن بهترین راه برای متفاوت بودن، نامه نوشتن به یک سردبیر و یا چاپ یک کتاب نباشد؛ چون کلماتی که در این کتاب یا نامه میآیند و احساسی که این کلمات را جاری ساخته با سرعت غیر قابل تصوری قابل پخش هستند.
در قرن بیست و یکم باید سوادِ سخنرانی را در تک تک مدارس آموزش داد. این مهارت پیش از چاپ کتاب، بخش مهم وضروریای از آموزش تلقی میشده، البته تحت عنوان قدیمی وعظ. در دورهای که همه چیز و همه کس میتواند براحتی با دیگران ارتباط برقرار کند بایستی این هنرِنجیب و اصیل را احیا نمود و به چهارمین عنصر آموزش بدل کرد: خواندن، نوشتن، جبر و وعظ.
معنای لغوی واصلی کلمهی وعظ، بسیار ساده است: “هنر صحبت کردن به شیوهای تاثیرگذار.” اساساً هدف این کتاب نیز همین است: از نو توصیف نمودن هنر وعظ، آنهم به اقتضای عصر حاضر و پیشنهاد گامهایی موثر برای دستیابی به سوادِ سخنرانی در دنیای فعلی.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.