-
- به جرات میتوان ادعا کرد که در این کتاب، به تمام زاویههای ممکن پرداخته شده است؛ و البته از نگاه یک روانشناس. این یک کتاب حقوقی، مذهبی، عرفانی یا اخلاقی نیست؛ بلکه مجموعهای از پژوهشها و بررسیهایی است که روانشناسان و جامعهشناسان، با در نظر گرفتن بافتارهای مختلف روانشناختی، حقوقی، اخلاقی و غیره، طی آزمایشهای بسیار دقیق به این سوال پرداختهاند که اساسا چرا روان انسان، نیازمند پاسخ به این سوال است که اتفاقاتی که در این جهان رخ میدهد، عادلانه است یا ناعادلانه.
-
- صرف نظر از اینکه پاسخ این سوال چیست، معتقدم برداشت و انتخاب ما مطرح و ملاک است. شاید این دنیا عدالتمحور باشد، و یا شاید به دلایلی که به تفضیل خواهید خواند، ما تمایل داریم برای خود این توهم را ایجاد کنیم که عدالتی وجود دارد، چرا که در باور به این توهم، تعادل روانی خود را حفظ میکنیم. به هرحال زمانهی ما، دوران تغییرات بزرگ با سرعتی شگفتانگیز است. جهانی که در آن، حتی زمان هم مفهومی است نسبی و تحول و نوع نگاه انسان به جهان هستی هم بخشی از این تغییرات است. میدانید که علم ، ذرهای از دانش کیهانی است که توانستهایم بر آن نوری بیندازیم و با قوانین خودساخته، آن را درک و تفسیر کنیم. باور دارم در تحول دنیای امروز، قطعا علم بشر نیز در مسیر تکامل خود است، و چه بسا تعاریف اولیه ما از مفاهیمی چون عدالت، جهان هستی و حتی روان انسان، در حال تغییر باشد.
باور به جهان عادل ، تلاشی است برای خلاصهکردن راههای – و شاید یگانه راه – کنار آمدن افراد با تجربیاتشان و دریافتن معنای آنها در یک عبارت. به باور ما هیچچیز در جهان اتفاقی نیست، وقایع براساس الگویی رخ میدهند که نه تنها حس نظم و قابل پیشبینی بودن را انتقال میدهد، بلکه حالت متقاعد کنندهی متناسب بودنِ مُستَتر در این قضاوت رایج را که “بله، دقیقا باید همینطور بشود که شده است” را القا میکند.
دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهد چرا انسانها در مورد محیط خود به این باور میرسند که وقایع به عللی پذیرفتنی و قابل درک رخ میدهند. شاید یکی از دلایل به سادگی این باشد که چنین نگرشی نسبت به واقعیت، بازتابی است مستقیم از چگونگی ساختار ذهن انسان و محیط او. عناصر تغییر ناپذیر و الگوهای موجود در محیط، به شکلی نمادین در ذهن، تصور، بازنمایی و ذخیره میشوند.
شک نیست که این دیدگاه تا حدی دارای اعتبار است و اگر به دلیل وجود حس “مناسب بودن” یا همان عنصرِ عاطفی جاری در تجربیات بشر نبود، چه بسا کفایت نیز میکرد. افراد عواطف و احساسات گوناگونی دارند که به طور خاص در انتظاراتشان از جهان، مشهود است: امید، ترس، سرخوردگی، یاس، شگفتی، اعتماد، باور، ناامیدی، پیشبینی و به طور حتم تشخیص درست و غلط، خوبی، بدی، تعهد، انصاف، شایستگی، استحقاق و عدالت.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.