زندگی مثل سوپ است
زندگی مثل سوپ است
قابلمه را بار میگذارم. تمام حواسم را به سوپ میدهم. ... سوپ آماده میشود و آن را ده کاسه میکنم و توی کوچه پخش... در بین همسایهها یکی از همه خرپولتر است؛ سوپ او را آخر سر میدهم. پولداریاش اعتماد به نفسم را گرفته است