داستان یک زن: از تونل وحشت تا دایرهی وحدت
داستان یک زن: از تونل وحشت تا دایرهی وحدت
مادر بقچه اش را بست و راه افتاد. درست پیش از بیرون رفتن از خانه، برگشت به طرف دو دختر بزرگترش و گفت:" نندازینش توی حوض ها!" هنوز پایش را از در بیرون نگذاشته بود که دو خواهر، درست مثل دو سرباز گوش به فرمان، خواهر کوچکتر را انداختند توی حوض.