بسیاری از مشکلات کاری در صورتی حلشدنی است که بتوانید به خود بیاموزید فارغ از پول به مسائل بنگرید. کار حول محور انسانها میچرخد. ما تنها برای پول کار نمیکنیم. مربی مبارزه، گیل کلنسی، در الگوی جوراب در چشم این مهم را بیان میکند: «دلیل ماندن من در میدان مبارزه پس از سی سال، ثروتمند شدن نیست. برای بیحساب شدن ماندهام.»
دوستان! این مهم همۀ گروههای انسانها را در بر میگیرد. به همین دلیل است که هیچ کس پاسخ تمام پرسشها را نمیداند. آن چه این کتاب ارائه میدهد، مربوط به این نیست که چگونه و چه چیزهایی را ارزان بخریم و گران بفروشیم. در عوض، قصد دارم بکوشم با در اختیار نهادن درک بهتری از انسانها به شما، کمکتان کنم کسب درآمد نمایید.
نخستین درسی که ارائه میدهم، همانی است که در اولین قرار کاری خود آموختم. یازده ساله بودم و برای داشتن بیشترین فروش بلیت در افتتاحیۀ بازی سنت پل سِنتز جایزهای دریافت کردم. این شاهکار کارآفرینی اینگونه به دست آمد که به دوستانم گفتم اگر بلیتهاشان را از من خریداری کنند، میتوانم برای دیدن بازیکنان، آنها را به رختکن ببرم. کار آسانی به نظر میرسید. از آن گذشته، پدرم به عنوان خبرنگار آسوشیتد پرس همۀ بازیکنان تیم را میشناخت.شوربختانه، به خودم زحمت ندادم که از قبل دربارۀ این موضوع سؤالی بپرسم. او در روز بازی مشغول پوشش دادن به یک تظاهرات سیاسی در مینیاپولیس بود (آن روزها گزارشگران، مانند پزشکان، گزارشگر همگانی داشتند)، و حتّی در حالی که تمام تلاشم را با نام «پسر جک مککی» انجام دادم، هر چند توانستم تمام بازیکنان تیم را حین صرف نوشیدنی و با لباس راحتی ببینم، اما نتوانستم از برابر نگهبان ورودی باشگاه بگذرم.
صحیح و سالم به خانه رسیدم، اما اعتبارم نزد دوستانم هیچ و پوچ شد. گذشته از آن، مشخص شد جایزۀ بزرگی که برای فروش بیشترین بلیتها دریافت کردم، چندان هم بزرگ نبود. جایزه یک بلیت مسابقات فصل بود، یکی از همان مزایای شغلی که پدرم اگر میخواست، آن را دریافت میکرد.
این معرفی به دنیای بازاریابی، چندین درس به من آموخت که بزرگسالان با هزینهای بیش از آنچه من پرداختم، میآموختند. کسی میتواند سفارش بگیرد که مایل به پر و بال دادن به حقیقت باشد. خواه حقیقت را بگویید یا نگویید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.